۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

نه دی، فراتر از یک روایت ساده

باید شهید آوینی می بود و روزی همچون 9 دی را مثل ایام الله هشت سال دفاع مقدس برایمان روایت می کرد ، همان روایت هایی که ما را به غفلت روزمرگی و مکر لیل و نهار متذکر می شدند و فراتر از یک روایت ساده ی تاریخی ، فراتر از یک واقعه نگاری ، فراتر تر از علیّت انگاری ، فراتر از تحلیل های سطحی و شعار زده ، عهدِ ازلی انسان را از اتفاقاتی که در چشم ما ساده بودند (مثل دیگر اتفاقات ) مکشوف می کرد .
هیچ کس مثل شهید آوینی جنگ را روایت نکرد ، در حقیقت شهید آوینی فراتر از یک روایت ( می شود اسمش را گذاشت فراروایت ) برقرار کردن پیوندی عمیق بین حوادثی که ما از چشم روزمرگی می بینیم و میثاق و عهدی که انسان با خالق خود دارد را مطرح می کرد. مثل شهید آوینی وقایع را نگاشتن ، دلی می خواهد مثل شهید آوینی ، اما اگر هنوز کسانی باشند که با او هم دل و هم زبان باشند و عالم را از منظر خلیفه الهی شهود کنند ، 9 /10/1388 را خارج از چارچوب های ذهنی بشری تحلیل می کنند .
اگر اهل دل باشی صورتی مثالی از نشئه ی ازلیِ قالوا بلی را خواهی دید ، که ایام الله همه صحنه ی میثاقی هستند که ذبح عظیمش اباعبدالله ست .
9 دی فراتر از یک روایت ساده ظهور دیگری است از باطن ملکوتی عالم وجود ، من و تو چه می فهمیم که بیرون از ادراک حسی ما چه چیز در حال وقوع است ، ما چه می دانیم سرّ کل یومٍ عاشورا چیست ؟ چگونه ادراک می کنیم بطنِ قسمِ والعصر را ؟ ، عقل ما را عادت داده اند که هرچه را ندیدی انکار کن و دیده هایت را نیز در دستگاه محسوساتِ قبلی ات تحلیل کن و اینگونه عقل پوزیتیویست ناخودآگاه ما ، اولین شرط تقوا یعنی ایمان به غیب را نفی می کند و 9 دی ماه را با ژستی روشنفکرانه و بیانی متکبرانه و نگاهی عاقل اندر سفیهانه در سیر علتها و حوادث پس از انتخابات تحلیل می کند .
9 دی فراتر از یک روایت ساده عرصه ی دیگری است ... یا بهتر بگویم ، عرصه ای است ، قدم به قدم از ابتلائات آدم تا ابراهیم ، از ابراهیم تا خاتم و از غدیر تا به ظهورِ منجی ، و ما چه می دانیم ؟ شاید کسانی بودند ک علی رغم بُعد زمانی و مکانی ، در این یوم الله (9دی) خود را به قافله ی سال 61 هجری رساندند تا سینه هایشان سپر تیرهایی شود که آخرین نمازِ وصل را بر امامِ عشق سخت می نمود و این شاید که گفتم از دلِ بیمارِ من بود که برخواست ، اهل یقین تصویر دیگری دیده اند ، اگر تو هم خواهان دیداری به آنچه دوربین ها ثبت کرده اند نگاهی بیانداز ، گرچه دوربین راهی به باطن این عالم ندارد .

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

اگر دین ندارید، حداقل نمیتوانید آزاده باشید؟

من که به یاوه گویی های این جماعت بالاترین نشین عادت کردم. اگر روزی بروم و نبینم از چرندیات و سیاه نمایی هایشان برایم جای تعجب دارد. بالاترینی که به واقع در خود عده ای حرام زاده جمع کرده.  اما امروز لینکی را دیدم که خونم را به جوش آورد! جا دارد که از این پست ترین ها بپرسم "اگر دین ندارید، حداقل نمیتوانید آزاده باشید؟"
چشمم به لینک " کاریکاتورهای زیبا از اسلام کثیف" افتاد، کلیک کردم تا ببینم چیست؟ اما حتی به ذهنم هم خطور نمی کرد که بی شرمی و حرام لقمگی اینها تا حدی باشد که چنین اهانت هایی را به اسلام و پیامبر اسلام بکنند. اگر می بینید مدرکی برای این مدعا ارائه نمی کنم و یا حتی توضیحی بیش از این نمیدهم، تنها به خاطر شرمم از جسارت در این کاریکاتورهای موهنی هست که داغ شده!
کجایند کسانی که در مقابل چاپ آن کاریکاتور در یک روزنامه دسته چندم دانمارکی سینه چاک می کردند و گریبان پاره؟ بیایید و ببینید که به خود ذات حق تعالی آن کاریکاتور در مقابل این بی شرمی ها هیچ است. به همین روال پیش برود باید دست سلمان رشدی را هم بوسید!
کجاست غیرت مسلمانان ....


سلمان رشدی


۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

از شما سوال میکنم

از شما سوال میکنم :وقتی وارد خانه هایی بشوید که زیر بنایی حدود 3000متر دارد،طبقه زیرین استخرو سوناو...،چه حسی پیدا میکنید؟
آخه مگه یه خانواده  پنج نفری چقدر سهمیه دارند که باید اینهمه گاز و آب و برق رو برای رفاه و خوش گذرانی  خودشون ازمنابع این گشوراستفاده کنند.یک خانواده پنج نفره اندازه پنجاه خانواده پنج نفره انرژی مصرف میکند. وچون معاون فلانی یا نماینده فلان جا یا وزیر یا امام جمعه هستندهیچ کس نمیتونه حرفی بهشون بزنه. قربون مرد عدالت علی (علیه السلام)بشم که هزارسیصدسال پیش فرمود: جامعه ای بر محور عدالت است که، یک ضعیف بتواند بدونه هیچ ترسی حقش راازیک قوی بگیرد.این استراتژی اسلام ناب است. حال ما چه قدر با این هدف فاصله داریم؟
بیت المال که این همه تو مدرسه مارو از خراب کردنش می ترساندند،همان حق عمومی است،هرکس که در مملکتی به دنیا آمده از تمام منابع آن کشور سهم دارد.از نفت،گاز،آب،خاک وهر آنچه که متعلق به این کشور است. عده ای مشابه دوران مرد عدالت یعنی علی علیه السلام این بیت المال را ارث پدریشان میدانند و ما نمی توانیم آنها رو پس بگیریم.
حالا که با سخن نمیشود تصمیم به خشونت وجراحی گرفته ایم،آری یک دولت نمیتواند حق مارو از این مال حرام خورهابگیرد
باید همه ی ما مردم دست به دست هم دهیم و مال خودمان را بگیریم.وقتی همه سهم خودشان را از بیت المال این کشور بخواهند،هر کس که میخواهد بیشتر مصرف کند باید چند برابر پول بدهد و همان اندازه مساوی با دیگران از این حق عمومی بهره بگیرد. این یارانه ها همان خواست ماست که سالها پیش، این مردم طلب کرده بودند،وعده ای نقطه چین به گوشه ی دفترها سپردنش حال امروز با یاری رهبر عدالت خواه ما و تلاش دولت و از همه مهم تر خواست دوباره ی مردم، این مطالبه و احقاق حق دارد انجام میگیرد.
البته این شروع  و قسمت کوچکی از آن فرمایش بزرگ امیر مومنان است. این روش همبستگی عمومی همان خواستن منجی عالم بشریت برای برپایی حکومت عدل جهانی است.ما میخواهیم ،همه ی مردم باهم از این بی عدالتی خلاص شویم. 

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

چرا به نام من باشد و به کام تو؟

داشتم از دانشگاه میومدم خونه. شب شده بود و هوا هم سرد. یاد یکی از دوستانم افتادم که از گرون شدن قیمت بنزین مینالید.
به خودم یه نگاه انداختم که دارم تو این سرما میلرزم تا برسم خونه ولی یه سری دیگه از لیتری 700 مینالن. چرا اون موقعی که لیتری 600 از جیب من برای راه رفتن اتومبیل شما خرج میشد اینقدر بالا و پایین نمی پریدی؟

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

یا حسین گفتن کجا، با حسین ماندن کجا؟

گاهی اوقات خاطرات را نمیشود خواند، باید دید...

قسمتی از بیانیه شماره 17 مهندس(!) موسوی، بعد از حرمت شکنی عاشورا 88:

  • یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند :
مردم خداجوی



مردم خداجوی

مردم خداجوی


مردم خدا جوی



  • ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم:

    پیروان اباعبدالله حسین!

    پیروان اباعبدالله حسین!

پیروان اباعبدالله حسین!
  •  ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم:

حرام میدانیم!

حرام میدانیم!

حرام میدانیم!

  •  و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن
          یا 
          پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود: 


     چند نظر از مخاطبان بالاتزین در مورد لینک داغ شده بالا:
    1. یادته همون اوایل کودتا بود که من پیاده شدم ؟ 
    2. مقصدش خمینی نیست اما از اون مسیر شاید رد بشه.
      3. نیاز نیست پیاده بشی.شاید تو ایستگاه خمینی ترمز بزنه اما وانمیسته.مقصد این قطار فراتر از خمینی هستش.... 
      4. پس نذاريم از اون حوالي رد بشه 
      5.نه جانم مقصد ایستگاه خمینی نیست. ولی باید تا آنجا که می تواند طرفداران خمینی را هم سوار کند و یا دستکم با ظرافت مانع شود که آنها جلوی حرکت قطار را سد کنند. 
      6.اونایی که فکر می کنن مقصد ایستگاه خمینی هستش باید پیاده بشن نه اکثریت جنبش سبز که هدفشون برچیدن نظامه
      7. خمینی ایستگاهی ندارد.یک ماشین پارک شده بر روی ریل اهن است که باید با قدرت هرچه بیشتر توسط قطار سبز تخریب شود.بترسید از روزی که اندیشه های خمینی را دوباره برپا کنند.بترسید

      8. من نمیدونم کی می.خاین بی خیال این موضوع خمینی شین؟بابا جان عزیزان من چرا ذهنمونو درگیر اندیشه های پوسیده ی خمینی کنیم .اون مرده .ما باید از کنار این موضوع با بیی تفاوتی رد شیم .اتفاقا کودتاچیا از خداشونه که ما این جوری به خاطر خمینی تو سر و کله ی هم بزنیم .این یه موضوعه انحرافیه

      و....
       




    چند خطی با آیت الله آملی لاریجانی

    ما سربازان جنگ نرم خود را فرزندان این ملت و نظام می دانیم و در سخت ترین شرایط فتنه سال گذشته جان بر کف در برابر تمامی دسیسه های دشمن در جبهه مجازی ایستادیم و شدیدترین توهین ها و انتقادها را تحمل کردیم و برای سلامت نظاممان دم بر نیاوردیم
    ما دلمان برای این نظام می سوزد و گاها نمی توانیم ناعدالتی هایی را که مطمئنا سهواً و نه عمداً بر ما وارد می شود را ببینیم.
    یادمان نمیرود موضع گیری شجاعانه حضرتعالی را پس از هتک حرمت عاشورای حسینی که فرمودید: « قوه قضائیه با سران فتنه به شدت برخورد می کند و اشدّ مجازات را برایشان در نظر می گیرد.» مطمئنا از شخصیت فرهیخته و برجسته ای همچون شما اگر غیر از چنین موضع گیری می شنیدیم باید تعجب می کردیم.
    ریاست محترم قوه قضائیه؛ ما همچنان بر محاکمه سران فتنه پافشاریم. چون احساس می کنیم هتک حرمت عاشورای حسینی، تعرض به بیت المال و اموال عمومی، برهم زدن نظم جامعه ومخدوش نمودن امنیت کشور و از همه مهمتر متزلزل ساختن جایگاه بین المللی وخوراک آماده نمودن برای دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران جرمهایی نیستند که بتوان به راحتی از کنار آنها گذر کرد و باید با محاکمه سران فتنه قاطعیت قوه عدلیه نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش بر همگان اثبات گردد و با محاکمه آنان ارواح طیبه شهدایی همچون غلامحسین کبیری ها شاد شود .
    جناب آقای لاریجانی؛اگر در مقاطعی از زمان انتقادی از سران نظام و قوای سه گانه و علی الخصوص قوه محترم قضائیه وارد می کنیم فقط و فقط از سر دلسوزی است و هیچ برهان دیگری مبیّن این عمل ما نیست.
    حضرت آیت الله لاریجانی، این را بدانید که ما در سپاه شما و در لشکر نظام هستیم و اجازه هیچ گونه سوء استفاده ای را به دشمنان نمی دهیم.
    اگر ما در آستانه هفته امر به معروف و نهی از منکر از قوه قضائیه انتقادی روا دشتیم برهانی نمی شود برای دشمنان سودجو که بخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و جو را به نفع خودشان تغیردهند.
    ما سربازان جنگ نرم و وبلاگنویسان عرصه سایبر اعلام میکنیم با تمام وجود به عدالت قوه قضائیه ایمان داریم و اگر هم انتقادی بوده و هست فقط از جایگاه یک سرباز است و لاغیر.
    دشمنان سودجو بدانند از این راه و با نیت تفرقه افکنی بین نیروهای مذهبی چیزی عایدشان نمی شود و مسیر را اشتباه آمده اند.
    دوام توفیقات شما را از خداوند متعال تحت توجهات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم خواستاریم و از شما استدعا داریم انتقادهای ما را من باب رابطه نزدیکی که با شما احساس می کنیم تلقی فرمایید که واقعا جز این نیست.

    اجرکم عندالله.جمعی از فعالان فضای سایبر

    پ.ن/ متن بر گرفته از وبلاگ آچار کشی سیاست

    ۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

    خاتمی جان، با خودت چی فکر کردی؟

    شاید شرایط محیطی تو رو یاد حضرت موسی انداخته و فکر کردی تو هم ید بیضا داری؟!

    و اضمم یدک إلى جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء


    ولی نه. یکم دقت و یکم تفکر...
    کلمه ماسون رو تاحالا شنیدید؟ حالا ببینید!

    ماسون بر روی دلار
    در تصویر هم علامت چشم دیده میشه و هم دو مثلث تشکیل دهنده ستاره داوود که یکی رو به بالا و یکی رو به پایین است. قصد توضیح ماسونری رو ندارم. ادامه رو ببینید/

    مجسمه و پوستر « ژوزف استالین » در حال نشان دادن « نظام درجه ی 3 ماسونی ».



    سیمون بولیوار


    « سیمون بولیوار » به اصطلاح « ناجی آزادیبخش آمریکای لاتین » در « لژ ماسونی » (در تصویر وسط)
    و در حال نشان دادن « نظام درجه ی 1 ماسونی » (در طرفین).



    حالا به نظر شما محمد خاتمی با خودش چی فکر کرده؟!


    ۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

    یادتان می آید 16آذر چه شد؟

    یاد می اورم روزگاری که خود را پشت در دانشگاه می دیدم و برای ورود به دانشگاه تمام زندگیم شده بود درس و درس و درس...
    فشار درس از یک طرف و زخم زبان دوستان از طرف دیگر. یکی از دوستان که خودش پزشکی تهران می خواند، هر بار به من میرسید می گفت:" این همه زحمت می کشی که آخرش بشوی دانشجو! دانشجویی که فقط یک 16 آذر دارد و یک غذای مجانی از سلف دانشگاه!"
    این ماجراها گذشت و من هم عضو خانواده بزرگی به نام دانشجو شدم. عده ای از این خانواده فقط غذای مجانی و دوغ 16 آذرش رو دیده بودن.
    عجب!
    چه خوشحالند عده ای از روز دانشجو...
    کمی هم سر بچرخانیم و دیگر سوی دانشجو رو ببینیم.
    اما من از روز دانشجو چیز های دیگری هم دیدم. تجمع و اعتراض. دست های به هم گره کرده . مشت های بلند شده. دهان های باز شده و نوشته های سر به فلک کشیده.
    آخر کلام، آب در آسیاب دشمن ریخته شده...
    انگار یادمان رفته چه شد که  16 آذر روز دانشجو شد. انگار این پلک های سنگین شده از فتنه قصد یاری ندارند تا ببینیم سه قطره خون چه بود و برای چه ریخته شد.
    درست چند ماه بعد از 28 مرداد ننگین بود!
     16 آذر 1332.
    آن  روزی که غیرت دانشجو آرام نمی ماند تا نیکسون بیاید و نتایج پیروزی سیاسی امید بخش آیزنهاور را ببینید.
    حرف از 16 آذریست که  برای اولین بار محیط دانشگاه مورد تعرض نظامی قرار گرفت.
    روز قبل يكى از دربانان دانشگاه شنيده بود كه تلفنى به يكى از افسران گارد دانشگاه دستور مى‏رسد " بايد دانشجويى را شقه كرد و جلوى در بزرگ دانشگاه آويخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نيسكون صداها خفه گردد و جنبنده‏اى نجنبد..."
    عجب!
     آن روز بود که سه یار دبستانی، قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا به خاک و خون کشیده شدند.
    درست روز بعد ، نيكسون به ايران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى كه هنوز به خون دانشجويان بى گناه رنگين بود دكتراى افتخارى حقوق دريافت كرد.
    مبارک است!
    چه تعبیر زیبایی بود قربانی سه نفر از بهترين جوانان اين کشور يعني دانشجويان دانشگاه، برای قدوم گرامی و عزیز آقای نیکسون!

    از یاد نبریم ماجرای ترفیع درجه را، آن هم به بهانه دستور شلیک بر روی دانشجویان.
    ناووینسنس را که یادتان هست.
    از یاد نبریم تجاوز به حریم دانشگاه و کلیدر دانشکده فنی را. گرچه آخرین نبود. چرا که 14 اسفند سال 60 هم آمد و این بار منافقین...
    از یاد نبریم روز دانشجو را. روزی که خون داده شد تا ایران آزاد باشد. روزی که دانشجو در برابر استبداد آمریکایی قد علم کرد.
    حرف از 16 آذریست که الان به سختی میشود از لابه لای این همه هیا هو به  دنبالش گشت...





    فیلم مرتبط:

    برای دانلود اینجا را کلیک کنید