۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

چرا جنگ نرم؟

جنگ سخت و جهاد نرم، مرزها و جغرافیا...
حدود یک سال(یا کمی بیشتر) است که با مد نظر قرار دادن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای، در فرهنگ نوشتاری و گفتاری از اصطلاح "جنگ نرم" استفاده می گردد.
آوردن این دو واژه به صورت متوالی به معنای آن است که جنگ (یا به تعبیر دقیق تر و مبتنی بر تعالیم اسلامی، جهاد) بر دو گونه سخت و نرم است.
همانطور که پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله و سلم) جهاد اکبر را جهاد با نفس می دانستند (در مقابل جهاد اصغر که همان جهاد در جبهه و شمشیر زدن در راه اسلام است)، شاید امروز نیز به تعبیری بتوان جهاد اکبر را در مبارزات جنگ نرم (در مقابل دفاع مقدس 8 ساله که می تواند جهاد اصغر باشد) جستجو کرد.
شاهد این امر نیز همانا کسانی هستند که از جهاد اصغر و جنگ تحمیلی سربلند بیرون آمدند اما در فتنه خرداد 88 و هنگام جهاد اصغر دچار لغزش های کلی و یا جزئی شدند.
وجه غالب در جنگ نرم و هجوم همه جانبه استکبار از طریق رسانه های گوناگونش آن است که هر شخص می بایستی به خودسازی و جهاد اکبر بپردازد تا بتواند در عرصه جنگ نرم به عنوان نیروئی متعهد و موثر عمل کند.
شاید منظور امام خمینی(ره) نیز از بیان این جمله گهربار که:
"جنگ ما جنگ عقيده ‌است، و جغرافيا و مرز نمي‌شناسد."
اشاره به مفهوم مرزبندی در نوع مبارزه و اشضاره بدین موضوع باشد که جهاد اکبر و اصغر(جنگ نرم و جنگ سخت) مکمل و گاه لازم و ملزوم یکدیگر بوده و نمی توان مرز و جغرافیای مجازی خاصی برای ان تعریف نمود؛ ضمن آنکه ما ایرانیان مسلمان در سه دهه اخیر ثابت کرده ایم که در مبارزه با ستمگران دنیا از مرزهای جغرافیائی تعریف شده توسط استعمار نیز هراسی نداریم و در هنگام نیاز مانند سردار "متوسلیان" در لبنان با عمال صهیونیسم مبارزه خواهیم کرد و اگر نیاز باشد در هر مکان و زمان دیگری برای جهاد اصغر (جنگ سخت) آماده خواهیم بود.

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

چرا از سکینه آشتیانی تشکر نکنیم؟

دیگه شاید کسی پیدا نشه که اسم سکینه محمدی آشتیانی رو نشنیده باشه و این عکس سه در چهار معروف رو ندیده باشه!
کسی هم پیدا نمیشه که از جوسازی رسانه ای این دوستان طرف دار حقوق بشر چیزی نشنیده باشه. راستش رو بگم منم یکم تحت تاثیر قرار گرفتم !
تو این فکر بودم که چرا از خانوم سکینه محمدی آشتیانی تشکر نکنیم؟
این خانوم بارها و بارها با دو مرد غریبه رابطه نامشروع داشته و به همسرش خیانت کرده. چرا ازش تشکر نکنیم؟
این خانوم به کمک پسر عمه همسرش که باهم رابطه داشتند اول همسرش رو با آمپول هوا بیهوش می کنن و بعد با وصل کردن سیم برق به گردن مقتول اون رو در حمام به قتل میرسونن. خب اینم جای تشکر داره . حقوق بشر و حمایت از حقوق زن رو گذاشتن برای همین جاها دیگه!

حالا ما یادمون رفت تشکر کنیم ولی ایزابل آجانی، بازیگر معروف فرانسوی که یادش نرفت. تازه پیش دستی هم کرد و به خانوم آشتیانی نوشته :"تو یک زن واقعی هستی، زنی سرشار از توانایی های سرکوب شده (!!!!) کسی که با خون خود به بی‌عدالتی اعتراض می‌کند تا صدایش تمام جهان را از نفرت به لرزه درآورد.»
در این نامه که نسخه‌ای از اون تو سایت آمریکایی هافینگتن‌ پست چاپ شده،  ادامه داده: «سکینه، نام تو در قلبم است، قلبی که برای تو می‌تپد. نام تو بر لبان همه زمزمه می‌شود تا پرده گوش قضاتی را پاره کند که در برابر شکوه و زاری‌های زنان کر مانده‌اند. زنانی که تو برایشان تجسم شکست‌ناپذیر آزادی هستی.»
خانوم کارلا برونی، خواننده و همسر سارکوزی رئیس جمهور فرانسه  که خودش ماجرایی داره هم خواسته از قافله عقب نمونه دست به قلم شده. ایشون هم نوشتن : «چگونه می‌توان پس از آگاهی از حکمی که علیه شما صادر شده، سکوت کرد؟ چرا خون شما باید ریخته شود؟ چرا فرزندانتان باید از مادرشان محروم شوند؟ زیرا شما زندگی کردید، عشق ورزیدید (!!!!) زیرا شما یک زن ایرانی هستید؟ من نمی‌توانم این‌ها را بپذیرم»
کارلا برونی که آبرویی برای خودش نمونده آبروی عشق رو هم تو این نامش برد.
راستی خیلی ها هم مثل این خانوم میگن چرا باید فرزندان ایشون از نعمت وجود مادر محروم شوند؟ منم از این عده یه سوال می پرسم: چرا این خانوم فرزندانشون رو از نعمت وجود پدر محروم کرد؟
از اظهار نظرهای دولتمردان برزیل و آلمان و انگلیس و غیره که کاسه داغ تر از آش شدن هم بگذریم.
یه نکته هم شاید جا داشته باشه برای گفتن.
روی صحبت من با این عزیزان مثلا مدافع حقوق بشره،
- اول: شرایط دادن حکم سنگسار اونقدر سخته که به ندرد پیش میاد. آقای صانعی شما هم گفته :"طبق آيين دادرسي اثبات اموري كه منجر به اجراي چنين مجازات‌هايي شود بسيار مشكل است چرا كه اقامه شهادت توسط افراد متدين و معتدلي كه از نگاه به صحنه وقوع چنين جرائمي پرهيز مي‌كنند قابل تحقق نيست و تنها راه آن، چهار مرتبه اقرار خود فرد آن هم اقراري كه از روي وجدان ديني و متأثر از ايمان به قيامت و فرار از عذاب آخرتي باشد و چنين افرادي بسيار نادرند هرچند در زمان ائمه گاهي اتفاق مي‌افتاده و در روايات مذكور است كه در آن صورت هم محكمه مي‌تواند او را عفو كند." 


- دوم : در زمانی که آقای موسوی اردبیلی  رئیس قوه قضائیه بودند حکم برای  56 نفر از محکومین به سنگسار اجرا شد.

این همه نوشتم که چی بگم؟
همه و همه برای سرکوب احکام اسلامه. کم کم شروع به حمله به احکام اسلام کردند تا از ریشه چیزی برای اسلام نمونه و تنها از اسلام کفی روی آب بمونه. هر روز همه با هجمه هایی از شبهات اعتقادی بر خورد می کنیم. کاملا مشهوده که اعتقادات مورد حمله قرار گرفته و ظواهر هم همین سرنوشت رو پیدا کرده. بدونید که خیلی ها به دنبال یه رنسانس در اسلامند.
حالا سکینه آشتیانی ها و غیره و غیره تنها بهانه هستند برای حمله. امروز از احساسات ما استفاده می کنن که آی چرا بچه های  فلانی باید یتیم بشوند و...
این فقط آگاهی و هوشیاری ما رو می طلبه. چه طور در زمان آقای موسوی اردبیلی این همه سنگسار برای کسی مهم نبود؟ 
آیا شمشیر های نشانه رفته به طرف اسلام را نمیبینید؟


۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

کدام آزادی؟

می گین آزادی بیان، می گین آزادی رفتار و هزار تا آزادی دیگه
ولی من می گم آزادی مشروع، یعنی نه هر آزادی که شما می خواین
آزادی که من میگم همون آزدی اسلامیه. یعنی نه تو به من آزاری برسونی و نه من به تو
اینجوری بهتر نیست؟
پ.ن 1: قرآن رو آتیش زدن چون آزادی بیان دارن!
پ.ن 2: فردا جوابشون رو تو راه پیمایی میدیم
پ.ن 3: روی صحبتم با اون اقلیت مثلا روشن فکره

چرا اینجا ؟

حدود یک سال پیش بود که با خودم گفتم به صورت جدی وارد گود بشم. با اینکه حال و حوصله نشستن پای کامپیوتر و اینترنت رو نداشتم ولی احساس کردم که نمیتونم یه جا بشینم و سیل بی انصافی هایی که در حق نظام میشه رو ببینم. این شد که وبلاگ آنتن سرخود رو راه انداختم. اما امروز که به دلایلی در وبلاگ پرسشگر دارم فعالیتم رو ادامه میدم سعی می کنم با جدیت بیشتر و با مرزبندی های محکم تر عقایدم رو بنویسم.

باشد که گامی برای رضای خدا برداشته باشم