۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

استقبال از شخص یا شخصیت ؟

تا به حال مطلبی از جایی برنداشتم که تو وبلاگم بزارم اما این مطلب به قدری جامع بود که حیف بود  داخل اینجا  نذارم:

ماجرای شهر الانبار و استقبال از امیر المومنین از زبان حجت الاسلام پناهیان:

در حکمت 37 نهج البلاغه آمده است: "و قد لقیه عند مسیره الی الشام دهاقین الانبار فترجلوا له و اشتدوا بین یدیه"
در مسیری که حضرت به سمت شام می‌پیمودند، گروهی از مردم شهر "انبار" حضرت را دیدند که شروع کردند پیاده به دنبال امام و در مقابل ایشان دویدن، حضرت ابتدا اعتراضی نکردند، فرمودند این چه کاری است که انجام می دهید؟
مگر حضرت نمی دانستند آنها چه کار می کنند؟ معلوم بود که به استقبال آمده اند.
اما منظور حضرت این بود که فلسفه کار شما چیست؟
آنها در جواب گفتند: "خلق منا نعظم به امراءنا" این عادت ماست، هر کسی رئیس شود ما این کار را برایش می‌کنیم. بعد از این که فلسفه این کار خود را بیان کردند، حضرت آنها را نهی کرده و فرمودند که این کار نفعی برای امرای شما ندارد. شما هم در دنیای خود ضرر می‌کنید و هم آخرتتان را خراب می‌کنید.
حجت السلام پناهیان درباره این که آیا استقبال مردم می‌تواند صورت صحیحی نیزداشته باشد، گفت: اگر آن روز هم مردم شهر "انبار" به امیرالمومنین(ع) می‌گفتند: "چون شما ولی الله و وصی پیامبر هستید، به شما احترام می‌گذاریم"، یقیناً امیرالمومنین برخورد دیگری می کردند و مانع آنها نمی شدند. همان طور که رسول خدا(ص) در زمان هجرت مانع استقبال مردم مدینه نشدند و حضرت رضا(ع) نیز استقبال کنندگان از خود در نیشابور را از این کار نهی نکرده و حدیثی به آنها هدیه کردند.
در حالی که هر دوی این استقبال‌ها پرشورتر و پرجمعیت‌تر از آن استقبال مردم شهر "انبار" بود.

ولایت عشق

این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: بنابراین نیت و انگیزه استقبال خیلی اهمیت دارد و تعیین کننده است. اصل استقبال اشکالی ندارد؛ مهم این است که فلسفه آن چه باشد. اگر فلسفه آن شاه پرستی باشد، باید ترک شود ولی اگر فلسفه آن خدایی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه طبق روایات، یکی از اوصاف یاران امام زمان(ع) است.ما استقبال و بدرقه ای را خوب می دانیم که خودش قیام لله و تظاهرات ولایی است.
وی در این رابطه به نکته مهمی در رفتار امام خمینی(ره) اشاره کرد و افزود: زمانی که امام(ره) در نجف یا قم تدریس می‌کردند، شاگردانشان را از این که برای ایشان صلوات بفرستند نهی می‌کردند و راضی نبودند شاگردان حتی احترامی در این حد برایشان قائل باشند. می‌گفتند صلوات را جای دیگری بفرستید. اما وقتی بعد از سال‌ها دوری از وطن بنا بود به ایران بازگردند، نه تنها از شکل‌گیری کمیته استقبال ممانعت نکردند، بلکه توصیه‌ها و هماهنگی‌هایی را هم با آن کمیته داشتند.
وی اضافه کرد: امامی که راضی نبودند سر درسشان کسی به احترام ایشان بلند شود و صلوات بفرستد، از برنامه‌ریزی برای استقبال میلیونی در تهران ممانعت نکردند. چون این استقبال، استقبال از شخص نبود؛ استقبال از شخصیت و جایگاه مقدس ولایت بود. بعد از انقلاب هم همین روش ادامه داشت. حضرت امام(ره) به ابراز ارادت مردم میدان می‌داد. چون این ابراز ارادت به شخص ایشان نبود.
این خطیب مشهور سپس الگوی رفتاری پیامبر اکرم در این زمینه را یادآور شد و گفت: وقتی مردم آب وضوی پیامبر را به عنوان تبرک می‌بردند، ایشان مانع نمی‌شدند.
چرا به آنها نمی‌فرمودند: "این چه کاری است که می‌کنید؟ خودتان را ذلیل نکنید!"، چون می‌دانستند مردم این کار را به خاطر خدا و با معرفت انجام می‌دهند.
اگر مردم می‌گفتند: "هر کسی رئیس ما باشد وقتی دست و صورتش را می‌شوید ما آب وضویش را جمع می‌کنیم"، قطعاً حضرت مانع می‌شدند.

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

مگه کسی اومده بود؟

لحظات اول استقبال از آیت الله خامنه ای
گفتن : کسی نیومده. حکومت اگر جرات داره تصاویر از بالا رو پخش بکنه.

استقبال از نمایه بالا





سخنرانی در حرم مطهر حضرت معصومه
گفتن: اینا یه سری مردم عادی و فلان و بهمان بودن که اومدن. پس علما کوشن؟





دیدار آیت الله خامنه ای با جمعی از علما و مراجع تقلید
گفتن: هیچ یک از مراجع تقلید شناخته شده از رهبری استقبال نکردند.



اینها همه مراجع ناشناس هستند
دیگه موندن چی بگن!



ولی ما که میدونستیم چی بگیم. این مردم همون مردم بهمن 57 هستن.
شباهت این عکس رو با ورود امام به تهران نمیبینید؟
خاطره 12 بهمن 57 تهران در قم زنده شد
حالا ما چی می گیم؟
ما با ولایت زنده ایم/ تا زنده ایم رزمنده ایم

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

فصل آخر کتاب فتنه...؟؟


فصل اول:
سلمان فارسی از شوری سقیفه برگشت.
 امیرالمومنین پرسثید: " سلمان، اول کسی که به ابوبکر تبریک گفت که بود؟"
سلمان: " پیرمردی بود. بعد از تبریک گویی به ابوبکر گفت امروز مانند روز آدم است."
امیرالمومنین: " آیا اورا شناختی؟ منظور او را فهمیدی؟"
سلمان: " نه. نشناختم. منظورش چه بود؟"
امیرالمومنین: "او شیطان بود و منظورش از روز آدم انحرافی بود که آدم و حوا با فتنه گری او دچار  شدند امروز هم امت اسلام از راه درست منحرف شد."
فصل دوم:
 سال 57 انقلاب شد. برای نون خوردن به نرخ 57 یکم ریش و یه دونه تسبیح کار شما رو راه مینداخت. حالا اگر اصلا از انقلاب و مبانی فکری امام هم چیزی نمیدونستی هیچ مشکلی برات پیش نمیومد. اینجوری بود که خیلی ها با اسم امام و انقلاب شدند فرزند انقلاب! کشمیری ها و مهدی هاشمی ها و بنی صدر ها اومدند و رفتن. چند سال که گذشت یه جورایی زمستون رفت و رو سیاهی به زغال موند.
فصل سوم:
از دهه 50 و 60 بگذریم. دیشب داشتم وقایع یکی دو سال پیش تا حالا رو تو ذهنم ورق میزدم. یاد فتنه 88 افتادم.روزای قبل از انتخابات واقعا خیلی خوش می گذشت. جمعه 22 خرداد هم که مردم گل کاشتن.40 ملیون نفر اومدن و رای دادن. عدد کمی نبود. این شادی و خوشحالی ما شبیه یه جشن بود ولی به قول ابراهیم حاتمی کیا: " همه تو اوج شادی بودن که یهو یه غول حمله کرد به این جشن. غول، غول گشنه ای بود که می خواست کلی از این شهر رو ببلعه. همه نگران شدن..."
آره. غوله شروع کرد به پنجه کشیدن. نشست و قبل از اعلام نتایج تو مصاحبش گفت: "برنده قطعی، برنده قطعی انتخابات با آرای بالا اینجانب هستم." عجب! ما که صبح از اخبار چیزه دیگه ای شنیدیم. خب اونم نتیجه رو از اخبار شنیده بود که بعدش ادعای تقلب کرد. از نظر ما که اشکالی نداشت. ادعای تقلب کرد، باید مدارک اثبات ادعاش رو هم می آورد. ولی نیاورد...
وای خدایا ببین کی داره این حرف رو میزنه فرزند انقلاب! نخست وزیر امام! میر حسین موسوی! خدایا ببین داره چی بر سر انقلاب خمینی میاد. مگه میشه تو این انقلابی که برای تثبیتش هزاران شهید دادیم تقلب بشه. خدا رو شکر که باکری ها شهید شدند. خدا رو شکر که همت شهید شد. خدا رو شکر که امام این روزها رو ندید...
شاید تقلب شده باشه. نمیشه همینجوری دست روی دست گذاشت. همه به تکاپو افتادن. باید برای انقلاب کاری بکنیم. الان زمانی شده که باید گوش به زنگ بود تا ببینیم چه اتفاقی میافته. خبر جدید رسید. بیانیه!
 فردا دوشنبه تظاهرات از میدان انقلاب تا آزادی
فردا روز قدس تظاهرات
فردا 13 آبان تظارات
فردا16 آذر تظاهرات
فردا....
چند ماهی بود که بعضی از شهرهای کشور تو آشوب و درگیری بود. فضای جامعه رو شک و تردید گرفته بود. چنان غباری تو هوا بود که نمیشد حق و باطل رو پیدا کرد. انگار حق و باطل کاملا به هم تنیده شدن...
فصل چهارم:
 رسول خدا فرمود: علي پس از من اين امت به فتنه خواهند افتاد و دچار انواع امواج آزمون خواهند شد.
امیرالمومنین فرمود: فتنه زماني كه مي‌آيد از روبرو شناخته نمي‌شود، وقتي كه تمام مي‌شود از پشت سر شناخته مي‌شود.
عکس امام پاره شد...
مگه شما فرزند انقلاب و امام نبودید؟ پس سنگ کدوم انقلاب رو به سینه میزدید؟ آهان انقلاب حسینی.
پرچم امام حسین هم در آتش سوخت...
عاشورا تموم شد. مکرو و مکرالله. غبار فتنه کم رنگ تر شد. آره فتنه رو از پشت سر راحت تر میشد شناخت. یاد آقا غوله افتادم. یاد چنگ و دندون نشون دادنای قبل از انتخابات افتادم. یاد این افتادم که حتی قبل از شروع فرصت تبلیغات می گفت تقلب میشه. راستی آقا غوله، تو هنوز نتونستی مدارکت رو جمع کنی؟؟؟
شاید این سوال برات سخت باشه. بزار یکی دیگه بپرسم. چی شد که از فرزند انقلاب به دشمن انقلاب تبدیل شدی؟ این جمله رو شنیدی: " برای هر امتی فتنه ای هست. فتنه امت من مال هست." شاید برای شما مال، قدرت، شهرت و شاید هم توهم باشه.
یه پیشنهاد. به شیخ بگو برات روضه طلحه و زبیر رو بخونه. گرچه منم شاید یه روزی نشستم و داستان عایشه رو برای همسر حاج ابراهیم همت خوندم که فقط دوسال با همت زندگی کرد.
فصل پنجم:
یه روزی یه سری اقتصاد دان جمع شدن و نامه به رئیس جمهور نوشتن که آی اقتصادمان فلان شد و آی اقتصادمان بهمان شد. امروز باید دنبال یه سری مرد بگردیم که پاشن و یکی یکی هزینه های تحمیل شده فتنه یک ساله 88 رو برای آقایون بگن :
ببینید به خاطر ادعای یه آدم چند نفر کشته شدن. ببینید چه هزینه هایی به روابط بین المللی انقلاب وارد شد. چه وقت و هزینه ای از جوانان و مردم کشور گرفته شد...
آقای مهندس، شما که مرد سیاستی! و روابط بین المللی برات مهمه شما که فرزند خمینی! هستی و انقلاب برات مهمه دیدی چه قدر ساده لوحانه بازی خوردی؟
امروز میبینیم که مردم از اون جنبش کذایی مخملی شما دل بریدن. چون نیات شوم شما رو پشت این وقایع فهمیدن. چون فتنه رد شد و از پشت چقدر واضح شناخته میشه. ریزش جنبش سبز رو دیدی. تنهایی خودت رو هم کم کم باید حس کنی. 9 دی و 22 بهمن رو که یادته...
بزارید آخرین سوالم رو هم بپرسم. این معدود افرادی که دارن الان از این خط نفاق حمایت می کنن دنبال چی می گردن؟
فصل آخر کتاب فتنه:
مجازات فتنه گر.

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

هنوز با این وبلاگ مشکل دارید؟


از دوستان خوبم می خوام که اگر با نظر گذاشتن تو این وبلاگ مشکل دارن و یا هر انتقاد دیگه ای دارند هرچی سریع تر بگن تا من درصورت امکان حل و فصل کنم.
چند نفر از دوستان پیشنهاد داده بودن که در سرویس های دیگه وبلاگ ایجاد کنم. حالا خودم کمی گیج شدم