۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

چه شد که جایزه "س ک س و فلسفه" ات را به زهرا رهنورد تقدیم کردی ؟

نقش سرکاری سرکار چه بود که جایزه هبه شد به شما به تمامت اخلاص ؛نفهمیدیم!! نکند آن...؟! البته که نه! خاکم به دهان! سرکار ید طولا دارند در سطر سطر و بند بند کتاب الله این وصله ها که به ایشان نمی چسبد!  
حاجی سبزی فروش ، استاد غیرت  خودشان را اذیت نکنید! همسر بیراهه نورد داشتن این بند وبساط ها را هم دارد دیگر! البته  پر واضح است که افکار 230 واتی ایشان بر مغز شریف اوشان نیز تاثیر گذاشته و تشویق از پی تشویق که در راه مبارزه که دیگر این حرفها معنا ندارد!!! مخمل خان هم ، از روی ارادت به پیشگاه به توهم غلتیده ی ایشان، سر همان جریان مخمل و انقلاب و ده بیست کیلو سبزی!!! خواستند عرض ارادتی بکنند، تا سعادتی ببرند ، از فیض حضور آقا و خانم گرین!
چه کنیم دیگر برای خودشان فیلم میسازند آنهم از نوع چلسفی و شاهکارش، بعد هم به هم جایزه میدهند، بعد ترش جایزه شان را هبه میکنند به مرتبطان نامربوطشان، دیدند جا دارد آن وسط خودشان را هم هبه میکنند! اگر مقدور بود برای خالی نبودن عریضه ، دستی بر می آرند و مشتی بر دهان حقوق بشر میکوفند و خوش رنگ میکنند به عبارتی این  مادر مرده ،آزادی را.
 بعد هم که خودمان میدانیم احساس خطر میکنند و سر آخرش ... آخر ندارد حماقتشان.
 سرگرم باشید فیلم مخملی بسازید و جایزه ی مخملی بگیرید و مخملی تر هدیه اش بدهید !
زهرا رهنورد
اتفاقا  مسیرهراسناک ست از دشمن مخملی تان هم بترسید !!





محسن مخملباف




با ربط:  بخوانید روایت مخملباف و زهرا رهنورد

بخوانید که چه طور:
محسن مخملباف، کارگردان فیلم‌های غیراخلاقی، جایزه دریافتی خود از چشنواره زنان کشور آلمان را به همسر میرحسین موسوی تقدیم کرد .
محسن مخملباف” پس از دریافت این جایزه به خاطر فیلم‌های غیراخلاقی “سکس و فلسفه” و همچنین “فریاد مورچه‌ها”، اعلام کرد که جایزه خود را به زهرا رهنورد اهدا می‌کند.

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

امروز کجای فتنه هستیم؟

دیروز از 6 صبح در میدان اسب دوانی محل سابق لشکر 27 محمد رسول الله منتظر ورود آقا بودم. انصافا عجب جمعیتی اومده بود.
دیروز در صحبت های آقا تیر خلاص به فتنه گران خورد. "در آن حوادث، فتنه گرانی برای دست یافتن به قدرت، مصلحت كشور را نادیده گرفتند و به حقانیت روشن یك راه، پشت كردند، به گونه ای كه دشمنان درجه یك ملت از اقدامات آنان به هیجان و شوق آمدند و از آنان حمایت كردند. البته برخی هم با وجود اینكه این حقایق را درك و فهم می كنند اما به علت ظلمت دل و هواهای نفسانی، حاضر نیستند به این فهم خود، ترتیب اثر دهند."
برام خیلی جالب بود که دیروز برای چندمین بار آقا قصد یادآوری فتنه سال گذشته رو داشت. از حق نگذریم جای یادآوری رو هم داره. چرا فکر می کنیم که فتنه 88 تموم شده؟ نه، والا هنوز تموم نشده.  هنوز هم دنبال فتنه گری هستن.
یکی از فرصت هایی که میتونن پیدا کنن، همین هدفمند کردن یارانه هاست. وقتی دولت درصدد اجرای کاری به این دشواری هست چرا یاید یه گروهی تو مجلس بشینن و بحث سوال از رئیس جمهور رو مطرح کنن. به این نمی گن آب در آسیاب دشمن ریختن؟!
روی سخنم با "محمدحسن ابوترابی فرد"، "محمد دهقان"، "محمدرضا باهنر" و "احمد توكلی" هست که به‌عنوان اعضاي كميته نامه را امضا كردن.
مخصوصا الان که دولت بیشتز از قبل به حمایت مجلس لازم داره...


هفته بسیج


یادمون نره، فتنه گران تیر خلاص خوردن ولی فتنه نه! 

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ...

ای آخرین توسل سجاده های ما...

آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟

جمعه به جمعه می رسد و با تو؛ ای دریغ...

بی تو چه زود می گذرد هفته های ما


در این سرا تا که ببینی چه می کشیم

بگذار چشمهای خودت را به جای ما


موعود اهل بیت کی از راه می رسی؟

کی مستجاب می شود آقا دعای ما؟


کی مستجاب می شود؟...

۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

حرامی را در بالاترین نمی بینید؟

انتظار بيشتر از اين را از يك مشت بي دين خود فروخته را نداشتيم كه بخواهيم امروز از حركت بي شرمانه و گربه صفتانه شان تعجب كنيم.....
دارد مي آيد ماه امام عشق كه خطاب به گرگ ترين مردمان زمانه اش فرمود :‌ ( لا اقل اگر مسلمان نيستيد آزاده باشيد.....). اما همان زمان نيز نفس حق فرزند رسول الله در دلهاي سنگي و دريده ي آن نامردمان اثر نكرد .... پس هنگامي كه مطمئن شد كه اين ندا در دلهاشان اثر نكرد، حقيقت آن حراميان و نوادگان امروزيشان را فاش مي كند و مي فرمايد : ( شكم هاي شما از حرام پر شده و.... ).
اما امروز ما مي گوييم كه غير از شمر كه بر همه مسلم است كه يك حرامي بوده چه كسي مي تواند سر عزيز زهرا را از بدنش جدا سازد و چنين فاجعه اي را بيافريند..... پس همانطور كه فرزندان خاندان اهل بيت (عليهم السلام ) امروز با سربلندي در ميان ما زندگي مي كنند و ما دست بوس تك تك شان نيز هستيم ، فرزندان آن حراميان نيز نسل به نسل گشته اند تا شده اند چند بهايي بي صفت كه مي خواهند امروز اينچنين در برابر اسلام قد علم كنند..... با به روز رساني قبرستان هايي چون بالاترين و....
اينان وقتي مي بينند كه امروز دستشان به علي زمان ما نميرسد كه بخواهند نايب حسين را در كوفه  از دارالاماره به پايين اندازند تمام وجود لا وجودشان را از اعماق سوخته مي يابند و شروع مي كنند به زبان درازي به اسلام و اين شرع قدسي....
سخن ما با يك مشت بهايي مدفون در قبرستان بالاترين اين است كه :
همين شما را بس كه لا مذهب هستيد و خدايگان شما همان فرد انگليسي خبيثي است كه حتي اسمش را هم به زبان آوردن براي ما مسلمانان كفاره دارد ..... همان كسي كه فرقه ي ضاله ي شما را بنا نهاد تا حراميان پيرو راه شمر مامني را براي پناه آوردن بدان داشته باشند ، اما چه هشيارند مسلمانان اين مرز بوم كه از فرقه ي لامذهبان با آب دهانشان پذيرايي مي كنند و سطل زباله هاشان را نثار راه سبز بهاييت مي كنند تا راه كثيفتان را معطر به بوي متعفن خودتان كرده باشند......
اعتراض بالاترینی ها به "توهین ممنوع"

پس از حماقت بزرگ عموجان اوباما مبني بر صدور اجازه به يك حرامي هم مذهب شما براي سوزاندن كتاب خدا ؛ ما آماده بوديم كه شما هم كه سگان دربار كاخ سفيد هستيد هم به منظور خوش آمد صاحبانتان دمي تكان دهيد و او او كنيد ،تا تكه استخواني هم نثار شما كنند.....
اما بدانيد كه اسلام ما در همسايگي كاخ سفيد شما خانه كرده و دارد هر روز يك قدم به قلب امريكا نزديك تر مي شود.... براي تصديق اين موضوع سفري گذرا داشته باشيد به آمارو ارقام تازه مسلمان شدگان امريكايي از لسان خود سايتهاي اين كشور....
هر صبح كه مي گذرد كمرتان را خم شده تر مي بينيم و زبانتان را درازتر از ديروز ..... انگار تشنه ايد و صاحبتان گوشه چشمي هم به سگ هاي وفادارش ندارد ؟؟؟ زبانتان را آويزان از دهانتان ميبينيم و له له زدنتان را با ترحم مي نگريم .كاش واقعا سگ صفت بوديد تا كمي آبتان مي داديم. نيستيد .چون اگر گربه صفت نبوديد به تمام آب و غذاهايي كه از اين نظام خورديد پشت نمي كرديد و به سراب انگليس پناه نمي برديد......
پس بميريد از تشنگي كه وجود شما لايق درك معارف والاي چنين دين آسماني نبوده و نيست و نخواهد بود......
« ا ليس الصبح بقريب ؟؟؟؟؟ »
پ.ن اول: روز عرفه و این مطلب! چه کنم که طاقت نداشتم ننویسم...
پ.ن دوم: مطلب دیگری در رابطه با بی حرمتی بالاترینی ها به مقدسات اسلام را در چهارنما بخوانید.
پ.ن سوم: نمونه ای از بی صفتی روشنفکرانه...
بالاترین


۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

هلال شیعی قربانی چیست؟

آخرین حکومت مقتدر و یکپارچه اسلامی، حکومت عثمانی بود. بعد از فروپاشی عثمانی امت اسلامی مثل قطاری شد که هر چرخش تمایل به جهتی داشت ولی خود قطار درجا میزد. این سردرگمی فرصت دفاع مسلمانان از فلسطین رو گرفت.
شاید یاد آوری وقایع شش دهه اخیر خالی از لطف نباشه. روزی فلسطین دقدقه جهان اسلام بود. اما امروز این دقدقه فراموش شده و به جاش می تونیم رقص شمشیر سران کشور های عربی با حامیان اسرائیل رو ببینیم. این تمام ماجرا نیست. ایران هراسی رو هم میشه به این مطلب اضافه کرد. ترس از ایران با 89% شیعه.
شیعه مظلوم بوده و هست:
- زمانی شد که دوکشور بزرگ شیعه با هم وارد جنگ شدن. ایران و عراق. شیوه صدام در جنگ فرستادن شیعیان به خط مقدم بود. چرا که چه کشته بشوند و چه بکشند، شیعه کشته شده و این یک پیروزیه !
- اسرائیل به لبنان حمله کرد و کشور های عربی به تماشا نشستن. چون شیعیانی بودند که جان بدهند.
- امروز هم در پاراچنار پاکستان شیعه کشته میشود. ولی حتی ایرانی شیعه هم صداش در نمیاد...

تا به حال هلال شیعی رو شنیدین:
هلال شیعی




هلال شیعی قدرتی بالقوه هست که امید هست روزی بالفعل بشه.از فلسطین و سوریه، لبنان، عراقو ترکیه کشیده شده تا ایران و بحرین. امتی که زیر سایه جمهوری اسلامی ایران در حال تحکیم وحدت هستن. یادمون نره کسانی هستند که این وحدت به مذاقشون خوش نمیاد. یادمون نره همین الان خیلی ها دست به کار شدن و سعی در تخریب سید حسن نصرالله رو دارن. یادمون نره شیعه کشی پاکستان و جنگ ایران و عراق. 
یک تذکر کاملا جدی: در فضا های مجازی تخرب چهره سید حسن خیلی شدت گرفته. نباید بی تفاوت بود. تذکر دیگه ای هم باید داد: امروز مردم  پاراچنار تنها به خاطر بی توجهی ما در حال قتل عام هستند.

سید حسن نصرالله
خبر مرتبط: http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=14035
به نظر شما وقت بیداری امت شیعه نشده؟ 
به نظر شما شیعه قربانی بی توجهی خودمان نیست؟





۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

روسیاهی 13 آبان 58 برای که ماند؟

شايد نام ديوان‌داوري ايران و امريكا‌ براي ‌بسياري از ايرانيان نام ناآشنايي باشد؛ اما اشتباه نكنيد اين ديوان مولود بيانيه الجزايري است كه به تعبيري تركمنچايي ‌ديگر و دست‌ پرورده بهزاد نبوي بود. پس از تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 بحراني در روابط ایران و آمریکا پيش آمد و در پي آن به دستور كارتر دارايي‌هاي ايران توقيف شد.
هنگامي كه امر گروگان‌ها به مجلس ارجاع شد مجلس مصوبه‌اي با عنوان چهار شرط در آبان‌ماه 1359 تصويب كرد. در آن چهار شرط تأكيد شده بود كه در مرحله نخست بايد تمام اموال ايران آزاد و رفع توقيف و سپس تمامي دعاوي عليه ايران لغو و ابطال شوند. هنگامي مذاكره ميان نمايندگان ايران و امريكا به گونه‌اي غيرمستقيم و ‌با ميانجيگري الجزاير ‌آغاز گرديد؛ كه قطعنامه مجلس از طريق ميانجي‌هاي الجزايري در اختيار دولت امريكا قرار گرفت. كارتر رئيس جمهور امريكا با پذيرش كلي اصل آن، پيشنهادهايي را در اين زمينه ارائه داد. کارتر در آستانه برگزاري دومين دوره انتخابات رياست جمهوري امريكا بود و علاقه و اصرار شديدي به آزاد شدن اعضاي سفارت امريكا و بازگرداندن آنان به امريكا به عنوان يك برگ برنده در اين انتخابات داشت. از اين رو بي درنگ پيشنهاد متقابل مثبت و قابل قبولي را به ميانجي الجزايري ارائه داد كه اگر ايران با اندك دستكاري پذيرفته بود نيازي به امضاي بيانيه‌هاي الجزاير وجود نداشت.

13 آبان 1358


 به نظر میرسد پذيرش پيشنهاد اوليه كارتر بيشتر از آنچه بعداً توافق شد منافع ايران را تأمين مي كرد. پس از حدود دو ماه گفت‌وگو سرانجام متني آماده شد كه در آن دو طرف توافق كردند دعاوي به يك ديوان داوري ارجاع داده شوند تا ميان ايران و شهروندان امريكايي داوري انجام گيرد. بنابراين اين مذاكرات منتهي به امضاي بيانيه حل وفصل دعاوي در 29 دي ماه 1351 و تأسيس ديوان داوري ايران و امريكا در لاهه هلند شد.


در این مذاكرات که مربوط به مسائل مالي و حقوقي ايران و امريكا بود بهزاد نبوي، معاون اجرايي نخست وزير، مسئوليت را به عهده گرفت. البته يك هيأت از چند وزارتخانه و بانك مركزي هم در كنار او بودند. 
جالب اینکه  بهزاد نبوي تجربه و توانايي براي اين مذاكرات مالي و حقوقي پيچيده و داراي ابعاد بين المللي را نداشت. او حتي كوشش نكرد از تعداد معدودي كه از نظر حقوقي كم و بيش مي توانستند او را ياري كنند كمك بگيرد و در گروه او يك حقوقدان قابل قبول نيز وجود نداشت. البته پس از آنكه اين توافقنامه منتشر شد، اين واقعيت روشن شد كه بهزاد نبوي حتي به رهنمودهاي گروه مذاكره‌كننده ايراني از نظر مالي هم توجه نكرده است.


 اين بی توجهی ها از رازهاي سربه‌مُهري است كه تا به حال روشن نشده براي مثال ‌افرادي كه از بانك مركزي در گفت‌وگوها شركت داشتند خواهان ‌برطرف شدن توقيف سپرده‌هاي ايران و بازپس دادن ‌تدريجي وام‌ها از سوي ايران در چارچوب همان قراردادهاي وام رژيم شاه بودند‌ چرا كه بر طبق محاسبات مالي خود به اين نتيجه رسيده بودند. اما هنوز مشخص نيست كه به چه دليلي و به دستور چه كسي بهزاد نبوي شخصاً تصميم مي‌گيرد و تمام وام‌هاي ايران بي درنگ با امضاي بيانيه‌ها بازپرداخت مي‌شوند.




به هر حال با فرمان امام، مجلس متولي ‌حل وفصل موضوع گروگان‌ها شد که براي آزاد كردن گروگان‌ها ‌به صورت يك قطعنامه با چهار شرط ریز صادر كرد:
1)بازگرداندن اموال شاه و خانواده وي به ايران
 2)عدم دخالت امريكا در امور داخلي ايران
3) رفع انسداد از دارايي‌هاي ايران
4) ‌پايان بخشيدن كليه دعاوي عليه ايران


هنگامي كه بهزاد نبوي در تاريخ 24 دي‌ماه 1359‌ در مجلس حاضر شد، پيش نويس بيانيه‌هاي الجزاير را به عنوان موافقتنامه ايران و امريكا دراختيار داشت اما آنها را ‌به ناروا به اطلاع نمايندگان مجلس نرساند و اين موافقتنامه‌ها را كه تعهدات بزرگي براي دولت ايران در آن ايجاد شده بود به صورت لايحه به مجلس تقديم نكرد. در اين توافقنامه‌ها براي دولت ايران تعهداتي ايجاد كرده بود كه بايد مجلس ‌از آن آگاه مي شد و آنها را تصويب يا رد مي كرد. در نتيجه هنگامي كه يك ‌مجوز كلي در زمينه ارجاع اختلافات به داوري از مجلس گرفتند در تاريخ 29 دي ماه 1359 توافقنامه پاياني را امضا كردند ولي تنها در 6 بهمن 1359 گزارشي از آن به مجلس رسيد. حال آن كه قبل از امضاي اين موافقتنامه مجلس بايد مطلع مي‌شد و طبق اصل 77 قانون اساسي اين موافقتنامه به تصويب كامل مجلس مي‌رسيد. ولي به غير از بند ارجاع اختلافات به ديوان داوري اصل قرارداد به تصويب مجلس نرسيد و اين مهمترين نقطه ضعف آن قرارداد  بود.
بهزاد نبوی


با اقدامات خودسرانه و شاید مغرضانه بهزاد نبوی بيانيه الجزاير از بخش‌هايي تشكيل شده كه بسياري از كارشناسان ‌اين بيانيه را يكي از ضعيف‌ترين ‌قراردادهاي مورد تصويب براي يك دولت مي‌پندارند.
 گروه مذاكره كننده ايراني در تدوين، تنظيم و نگارش اين موافقتنامه‌ها نقش انفعالي داشته يعني اين موافقتنامه‌ها را دولت يا گروه مذاكره كننده امريكايي تنظيم كرده و گروه مذاكره ايراني‌‌ ‌به بسياري از مندرجات آن دقت نكرده و در هر حال بهزاد نبوي آن را امضا كرده‌است؛ اين در حالي است كه در چنين توافقنامه‌هاي بااهميتي بايد بند به بند آن موردبررسي موشكافانه آن هم از سوي حقوقدانان و كارشناسان مالي قرار مي گرفت.
 اين توافقنامه تنها به زبان انگليسي امضا شده ‌و نسخه فارسي آن به امضاي نمايندگان امريكايي نرسيده است. در صورتي كه در تمامي توافقنامه‌هاي دوجانبه رسم بر اين است كه موافقتنامه به زبان‌هاي دوطرف به امضا مي‌رسد. یقینا گروه مذاكره كننده بسياري ازبندهاي اين موافقتنامه را اصلاً درك نكرده و نفهميدند كه چه تعهداتي براي كشور ايجاد كرده اند.
بيشتر بخش‌هاي اين توافقنامه به ضرر كشورما بود و شايد در تاريخ ايران كمتر موافقتنامه‌اي را مي‌توان با اين ‌درجه از يكسويه بودن يافت. ‌تعهدات ايران به طور بسيار روشن و گسترده و تعهدات امريكا بسيار مبهم و محدود و با قيد ‌آمده اند.
از اشتباهات فاحش بهزاد نبوی در زمینه مسائل مالی تنها به همین اشاره می کنم که به موجب اين بيانيه دولت امريكا به عنوان وكيل ايران انتخاب شده تا بدهي‌هاي دولت ايران را بپردازد و اين ‌از موارد معدود ‌در تاريخ روابط دولت‌ها‌ به حساب مي‌آيد كه يك دولت به دولت ديگر چنين وكالتي بدهد.
اينها امتيازهاي ناروايي بود كه در اثر ضعف گروه مذاكره كننده ايراني و نداشتن اراده حفظ حقوق كشورما اين تعهدات به كشور و مردم ايران تحميل شد. بعد از امضا این بیانیه ها هر دو دولت موظف شدن با معرفی سه داور دیوان داوری ایران و آمریکا را تشکیل دهند.


گروه ایرانی که محمود کاشانی و دکتر شفیعی از جمله تشکیل دهندگان بودند، به گونه نسبي برنده داوري میشدند و دائماً امكانات دفاعي گروه در حال پيشرفت بود.در ادامه بحث انتخاب سرداورانی بی طرف پیش آمد که اشاره به آن در این مقال نمی گنجد. اما تنها به این میشود اشاره داشت که ‌آقاي ميرحسين ‌موسوي در برابر ‌سرداوران منصوب رئيس‌ديوان كشور هلند كوتاه آمد و انتخاب سرداور از سوي رئيس‌ديوان كشور هلند را پذيرفت و اين عامل اصلي بازنده شدن ايران در اين داوري بود.


 در آخر هم می توان به نکته جالبی اشاره کرد و آن هم سياست كلي دولت موسوي یعنی پنهان کاری بود تا حدی که در تاريخ 8 مهر 1363 از سوي سيد محمد خاتمي وزير وقت ارشاد بخشنامه‌اي به روزنامه‌ها شد كه از انتشار اخبار ديوان داوري ايران و امريكا خودداري كنند و اين بخشنامه سانسور آن هم به صورت رسمي در تاريخ ايران بي‌سابقه ‌بوده است. این سانسور خبری در حالی صورت می گرفت که دولت آمریکا برای حفظ منافع شهروندان و منافع ملی از سیاست شفاف سازی استفاده میکرد و تمام احکام و تصمیم گیری های دیوان داوری را در 37 جلد کتاب به زبان انگلیسی چاپ کرد.
با خواندن این مطالب به راحتی میتوان دریافت کسانی که اکنون کباده عشق وطن و فداکاری می کشند تا چه حد به این کشور خیانت کرده اند. آیا امکان داشت از این افتضاح تر هم بتوان تصمیم گرفت؟!



پ. ن: تشکر از بچه های قلم-رجا نیوز به جهت پوشش این مطلب