۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

آستین های بالا زده، دست های قلم شده !

ایرانی جماعت از نوع معتصمش به حبل الله به ریسمان تا ابد ناگسستنی ولایت
 سرش را بالا بگیرد ؛ استوار بایستد؛ که خون برادران و پدرانش بر زمین نریخته ، که جاری شده در رگهای هستی، در رگهای تاریخ ؛ که بحمدالله مشتی شدیم بر دهان استکبار که  فصلش که می آید راستی راستی هنوز هم بوی گل سوسن و یاسمن میپیچد... همچون سرو سر بالا بگیرد بی زحمت و هنوزش هم خم به ابرو نیاورد که هرچه عرصه تنگ تر میشود دل ، گرم تر میشود. جهت سکینه ی دل دریایتان بیاد بیاورید که هرچه گلستان و ترکمانچای بود نقض شد که هرچه کاپیتولاسیون بود محو شد که هرچه دست زور و مزدور بود قطع شد. درگوشی اش همین چند سال پیش بود که بی کفایتی از قاجار و پهلوی بزدل تر نه امتیازی نه پاره ای که داشت حرمتمان را میفروخت به هیچ! یادتان که هست همین چند سال پیش از سر بی کفایتی آستین بالا زده بودندبا ورژن جدید ترکما نچای داغدارمان کنند!! غمتان نباشد قلم شد دستهایشان و کوتاه! به فضل خدا" شد حق مسلم ما..."
کاش آنها که هنوز دربند راه آهن و جاده ی نیمه کاره اند بخوانند. کاش آنها که ایراد بنی اسرائیلی شده خوراک هر شب و روزشان بخوانند . کاش آنهایی بخوانند که نمیدانند و نمیخواهند بدانند. کاش یادشان بیاید اقتدار خمینی را و ببینند صلابت رهبرمان را. نسل به نسل که میگذرد آباد تر میشوند دلها به یاد صبح صادق موعود. به یاد فجر و ظفر. همانا وعده ی خدا حقست که صالحان وارثان زمینند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر