۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

در گوشی، با جناب آیت الله...


"منافقان آنانی هستند که مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید(برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهره ای رسد به آنها گویند: نه، ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب  مومنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنها  حکم کند، و خداوند هیچگاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهد نمود." ]نساء 141[
چند وقت پیش صفارهرندی گفته بود" دلم برای آقای هاشمی دهه 60 تنگ شده" این حرف دل ما هم بود. هاشمی دهه شصت که یار امام بود کجا و این هاشمی که دشمنای انقلاب براش سوت و کف میزنن کجا؟ آقای هاشمی، اگر امروز مجبور به بوسیدن ریاست خبرگان شدی، اگر صدای مرگ بر اکبر راس فتنه رو میشنوی، همه و همه از دست با برکت خودتان است!
یادت هست آیت الله هاشمی دهه شست  چه جایگاهی داشت؟ یاد هست بعد از ارتحال امام، مردم دلخوش بودند به حضور امسال آیت الله. اما امان از چرخش سیب سیاست. شاید همون چند درجه اختلاف از آرمان های انقلاب که در صحبت های دهه هفتادت نمایان شد، سبب پیدایش چنین فاصله ای شد.  منظورم همون ادبیات مصرفگرایانست و پایان رنج و سختی. و امان از فتنه زن و دختر و پسر که این ادبیات رو سرلوحه قرار دادند...
صحبتمون رو با آیه 141 نساء شروع کردم. یک بار دیگه بخون. که برای منافق بودن، فقط سکوت لازمه. سکوتی که جبهه گیری افراد رو مشخص نکنه. یعنی همون سکوتی که در عرض یک سال و خورده ای چنان جناب آیت الله رو زیر سوال برد که دیگه اون پیرمردای قداره کش عشق هاشمی هم سر تاسف پایین انداختن.
ولی هنوز هم منتظریم، لااقل من منتظرم یکبار دیگه ببینم جنابتان لبخند به لب دلسوزان انقلاب بنشانی.بیایی و پاسخ سخنان شرم آور آخرین خطبه نماز جمعه را بدهی. بیایی و درباره پاره ای مسائل پیرامون ساندیج گرفتن و روسری خریدن دخترتان گپی بزنیم و جواب سوالات بیشمار دیگر رو بدهی.
شاید موضع گیری صریح، دلسوزانه و البته خیرخواهان شما مرهمی به دل ما و مشتی بر دهان امثال بی بی سی و کلمه و جرس باشد. اگر این متن نوشته شد و برای سایت شما هم ایمیل، فقط به خاطر اندک ارادتی بود که از سال 84 به بعد رفته رفته کمرنگ تر شد.
و در آخر ، بگذار سخن رو کوتاه کنم...
"بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ]نساء 138[

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

مهم این نیست که فیلتر شدم...

مهم این نیست که بلاگ اسپات و وردپرس فیلتر شده. مهم این نیست که به خاطر یه مشت جلبک منافق من هم سوختم. مهم این نیست که وبلاگی که براش زحمت کشیدم، امروز رسما رو هواست. مهم این نیست، هنوز که هنوزه فیلترینگ ایران صاحاب نداره و معلوم نیست کی به کیه؟!

بگذریم. مهم اینه که تا ظهوره آقامون امام زمان، رهبر انقلاب پرچم خمینی رو بالا نگه داشته. گرچه یه سری منافق، نه اینا دیگه منافق نیستن. محارب. گرچه یه سری محارب خیال خام در سر دارند. اما با صورت به دیوار خواهند خورد.
تا مبارزه هست، ما هستیم...

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

چرا 25بهمن باید بیاییم؟

فردا همه می آییم. فردا همه برای آزادی میهن به میدان تحریر ایران میرویم. حالا اگه فردا هم نشد، خب پس فردا میرویم. و باز هم اگر پس فردا نشد، روزهای دیگه خدا رو که از ما نگرفتن. یه روز دیگه میرویم. به هر حال ما از ابتدا صبر و استقامت داشتیم. اصلا همین صبر و استقامت ما سبب شد تا امسال رو سال صبر و استقامت بدانیم.
یادمون باشه ما بیست و پنج خرداد، سه میلیون آدم بودیم. حالا درسته که انقدر گندش رو درآوردیم که دوهزارتا هم نمیشیم، ولی باز ما ایستاده ایم. از 13 آبان و 16 آذر گرفته تا بیست و پنج بهمن. ولی ترسم از اینه که آخر سر، مردم با شنیدن اسم جنبش سبز جز لعن و نفرین، چیز دیگه ای نثارمون نکنن. امان از بیست و پنج بهمنی که سرنوشت مجاهدین خلق برای جنبش سبز هم رقم بخورد.
گفتم بیست و پنج بهمن، روز ولنتایم! این ایده به مغز کدوم عاقلی(!) رسید که این روز عزیز رو انتخاب کرد؟ من دردم رو به کی بگم؟ چرا به جای کادو خریدن برای خانوم بچه ها، باید همش به فکر گاز و باطوم باشم؟ 
عزیزم، ببخش مرا، گلی که برای تو خریده بودم را نگه داشتم تا به یگان ویژه تقدیم کنم! 


25بهمن

آستین های بالا زده، دست های قلم شده !

ایرانی جماعت از نوع معتصمش به حبل الله به ریسمان تا ابد ناگسستنی ولایت
 سرش را بالا بگیرد ؛ استوار بایستد؛ که خون برادران و پدرانش بر زمین نریخته ، که جاری شده در رگهای هستی، در رگهای تاریخ ؛ که بحمدالله مشتی شدیم بر دهان استکبار که  فصلش که می آید راستی راستی هنوز هم بوی گل سوسن و یاسمن میپیچد... همچون سرو سر بالا بگیرد بی زحمت و هنوزش هم خم به ابرو نیاورد که هرچه عرصه تنگ تر میشود دل ، گرم تر میشود. جهت سکینه ی دل دریایتان بیاد بیاورید که هرچه گلستان و ترکمانچای بود نقض شد که هرچه کاپیتولاسیون بود محو شد که هرچه دست زور و مزدور بود قطع شد. درگوشی اش همین چند سال پیش بود که بی کفایتی از قاجار و پهلوی بزدل تر نه امتیازی نه پاره ای که داشت حرمتمان را میفروخت به هیچ! یادتان که هست همین چند سال پیش از سر بی کفایتی آستین بالا زده بودندبا ورژن جدید ترکما نچای داغدارمان کنند!! غمتان نباشد قلم شد دستهایشان و کوتاه! به فضل خدا" شد حق مسلم ما..."
کاش آنها که هنوز دربند راه آهن و جاده ی نیمه کاره اند بخوانند. کاش آنها که ایراد بنی اسرائیلی شده خوراک هر شب و روزشان بخوانند . کاش آنهایی بخوانند که نمیدانند و نمیخواهند بدانند. کاش یادشان بیاید اقتدار خمینی را و ببینند صلابت رهبرمان را. نسل به نسل که میگذرد آباد تر میشوند دلها به یاد صبح صادق موعود. به یاد فجر و ظفر. همانا وعده ی خدا حقست که صالحان وارثان زمینند.

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

چرا یک سوال فیلتر شده؟

یکی بیاد جواب این سوال من رو بده؟ 
چرا یک سوال فیلتر شده؟ از دوستان که جویا شدم میگن وردپرس و بلاگ اسپات کلا فیلتر شدند. یعنی یکی نیست یه دستی به این اوضاع بی سر و سامان فیلترینگ بکشه؟! هر روز باید شاهد یه بساط جدید باشیم!
در حال حاضر، مطالب یک سوال در سایت های تحلیلی خبری لینک هست. از جمله: رجا نیوز و الف. 
اول شکم بر این رفت که شاید مطلبی خلاف واقع نوشتم که این چنین مجازات شدم! اما با پیگیری های صورت گرفته ماجرا در بی سر و سامان بودن فیلترینگه.