"منافقان آنانی هستند که مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید(برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهره ای رسد به آنها گویند: نه، ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مومنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنها حکم کند، و خداوند هیچگاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهد نمود." ]نساء 141[
چند وقت پیش صفارهرندی گفته بود" دلم برای آقای هاشمی دهه 60 تنگ شده" این حرف دل ما هم بود. هاشمی دهه شصت که یار امام بود کجا و این هاشمی که دشمنای انقلاب براش سوت و کف میزنن کجا؟ آقای هاشمی، اگر امروز مجبور به بوسیدن ریاست خبرگان شدی، اگر صدای مرگ بر اکبر راس فتنه رو میشنوی، همه و همه از دست با برکت خودتان است!
یادت هست آیت الله هاشمی دهه شست چه جایگاهی داشت؟ یاد هست بعد از ارتحال امام، مردم دلخوش بودند به حضور امسال آیت الله. اما امان از چرخش سیب سیاست. شاید همون چند درجه اختلاف از آرمان های انقلاب که در صحبت های دهه هفتادت نمایان شد، سبب پیدایش چنین فاصله ای شد. منظورم همون ادبیات مصرفگرایانست و پایان رنج و سختی. و امان از فتنه زن و دختر و پسر که این ادبیات رو سرلوحه قرار دادند...
صحبتمون رو با آیه 141 نساء شروع کردم. یک بار دیگه بخون. که برای منافق بودن، فقط سکوت لازمه. سکوتی که جبهه گیری افراد رو مشخص نکنه. یعنی همون سکوتی که در عرض یک سال و خورده ای چنان جناب آیت الله رو زیر سوال برد که دیگه اون پیرمردای قداره کش عشق هاشمی هم سر تاسف پایین انداختن.
ولی هنوز هم منتظریم، لااقل من منتظرم یکبار دیگه ببینم جنابتان لبخند به لب دلسوزان انقلاب بنشانی.بیایی و پاسخ سخنان شرم آور آخرین خطبه نماز جمعه را بدهی. بیایی و درباره پاره ای مسائل پیرامون ساندیج گرفتن و روسری خریدن دخترتان گپی بزنیم و جواب سوالات بیشمار دیگر رو بدهی.
شاید موضع گیری صریح، دلسوزانه و البته خیرخواهان شما مرهمی به دل ما و مشتی بر دهان امثال بی بی سی و کلمه و جرس باشد. اگر این متن نوشته شد و برای سایت شما هم ایمیل، فقط به خاطر اندک ارادتی بود که از سال 84 به بعد رفته رفته کمرنگ تر شد.
و در آخر ، بگذار سخن رو کوتاه کنم...
"بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ]نساء 138[